روزهای شیرین و به یاد ماندنی من با تو
عزیزک مامان تو الان تقریبا ٢٠ ماهه هستی یعنی ٤ماه دیگه ٢سالت میشه.تقریبا کلمه هارو میگی
وای دیشب موقع خواب بهت گفتم دوستت دارم تو هم برگشتی با یه حالت خوشمزه ای به من گفتی دوستت دارم مثل آدم کوکی حرف می زنی.اون موقع تو نمی دونی که چقدر دلم از خوشحالی قیری ویری رفت:)
١١ مهر تولد بابا بزرگ بود تا ازت سئوال میگنم تولد کی بود میگی بابا بزرگ.از همون شب این کلمه رو یاد گرفتی.
فعلهارو تقریبا میگی مثلا بخوابیم نخوابیم بکشیم بریم میخوام یا.........
میای موهای بابایی رو می کشی می گی مو بکشییییم یا آب می خواااااااااام:)
دیگه به دایی می گی دایی نعیم یا میگیم اسم عمه چیه میگی احتلام یا عمو میگی نعمت ولی هنوز به شقایق همون دادا رو می گی.
عاشق اینی که کالسکه ات رو هل بدی.
کتاب خیلی دوست داری که واست بخونم.
عاشق ماشین دایی هستی وقتی می بینیش همش میگی دایی ماشین دایی ماشین
عشق دردر و بیرونی البته مثل مامانی
یکسری کارت حیوانات داری جوجه رو که بهت نشون میدم که این چیه با یک حالت بامزه ای میگه بچه مرغه.وقتی هم کارته نیستش تو خونه می گردی و همه جارو نگاه می کنی می گی بچه مرغه کو نیست:)
دوستت دارم فینگیلی مامانی