مهمونی
عزیزکم الان ساعت 2:30 نصفه شبه.دوستای مامانی خونمون بودن.خاله سمانه با خاله فروزان .کلی با هم خوش گذروندیم وحرف زدیم و خندیدیم. خواهری هم بعد از شام رفت خوابید اما تو فینگیلی مامان تا رفتن مهمونها بیدار بودی یعنی ساعت 2 الان هم راحت خوابیدی .خوابهای خوب ببینید عشقهای مامان ...
نویسنده :
ندا
2:28